آدم و اهریمن
داستان دشمنی شیطان با آدم و فرزندانش با آن آیین ازلی یعنی کرنش در برابر آدم و بزرگداشت او میآغازد. دشمنی دیرپایی که همچنان ادامه دارد و خواهد داشت. شیطان از جنیان (دیو) بود که سالهای دراز در میان فرشتگان به عبادت میزیست و این حضور منافقانه به گونهای بود که تا زمان کرنش در برابر آدم شناخته نبود و با آشکار شدن هویت واقعیاش، از آن جایگاه رانده شد.شیطان و پیروانش با ویژگی خودبزرگبینی (استکبار) شناخته میشوند؛ استکبار و گردنفرازی که ریشه همه صفات ناپسند است و تا امروز (که به تعلیم امام راحل(ره) آمریکا را شیطان بزرگ و سرکرده استکبار جهانی میدانیم) ادامه دارد. استکبار و مادهگرایی، دو مولفهای است که از عبرتهای داستان شیطان و آدم است. زیرا در این عالم، معیار همه استکبارها و خودبزرگبینیها همانا اصالت دادن به ماده است؛ اهریمن گمان میکرد چون از آتش، یعنی مادهای دیگر آفریدهشده از آدم خاکی برتر است. اگر فلسفه توقف آدم و حوا در بهشت را بنابه تفسیرهایی متعلق به نوعی دوره آموزشی و آزمایشی بدانیم که برای آمادگی انسان جهت وارد شدن به دوران تکلیف بوده، دیگر ویژگی آن درخت بهشتی و چرایی پرهیز از آن، موضوعیت خاصی نخواهد داشت. میتوان احتمال داد که اهریمن با تبلیغ درخت جاودانگی برای آدم و حوا به آنها ملک اهلبیت(ع) را در دوران آخرالزمانِ مهدوی نشان داد و به او القا کرد که بدون گذر از آزمایش و ابتلاها و بلا میتوان میانبُر زد و در همان بهشت برزخی نیز به آن ملک و برپاییاش دست یازید!
به این ترتیب درخت جاودانه نمیتواند چیزی جز اهلبیت(ع) و شجره طیبهشان باشد و پادشاهی کهنهنشدنی و از میان نرفتنی را بایستی ملک آخرالزمان تفسیر کرد.
یهود و خانوادهستیزی
در اینجا تورات و اسرائیلیات کوشیدهاند از فریب حوا در مرحله نخست سخن برانند که حوا نیز آدم را فریفت در حالی که به فرمایش قرآن هر دو در آنِ یکسان، فریب اهریمن را خوردند. به عبارتی، تضعیف مقام زن، تنزل دادن و تقلیل او به شریک و همدست شیطانی شیاطین، برای تضعیف نهاد خانواده و بنیان مقدسش بوده که اسلام بهشدت در برابرش ایستاده و کوشیده زن را به اوج جایگاهش برساند.باتوجه به سرگذشت آدم و درخت ممنوعه، خدا در آدم برای برپایی ملک و زمینهسازی آن عزم استواری نیافت و از اینرو جزو پیامبران اولوالعزم قرارنگرفت.
و اهریمن نیز به گمراهکردن فرزندان آدم پرداخت؛ پروژهای که همچنان ادامه دارد.قتل و کشتار، نقطه اوج خواستههای شیطان و کامروایی اوست که هنوز به طور گسترده روی میدهد. شیطان درپی روزی است که بر روی زمین حتی یک بشر پابرجا نماند، تا امکان پرستش بایسته و شایسته خدا از میان برود. راهاندازی جنگها و گسترش ابزارهای کشتارجمعی و پافشاری عجیب دشمنان ما بر واقعهای به نام آرماگدون و نبرد هستهای فرجامین، با ویرانگری ۱۰۰درصدی در همین راستا قابل توجیه است.